اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سمیل

نویسه گردانی: SMYL
سمیل . [ س َ ] (ع اِ) بقیه ٔ آب در تک حوض و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) :
سمیلان چو برمی نگیرد قدم
وجودیست بی منفعت چون عدم .

سعدی (بوستان ).


|| (ص ) جامه ٔ کهنه . (آنندراج ): ثوب سمیل . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ثمیل . [ ث َ ] (ع اِ) شیر ترش . || آب دست دان . || ج تمیلة. رجوع به تمیلة شود.
ثمیل . [ ث ُ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ اشعری . تابعی است .
صمیل . [ ص َ ] (ع ص ) خشک . (منتهی الارب ).
صمیل . [ ص َ ] (اِخ ) ابن حاتم بن شمربن ذی الجوشن . وی شیخ مصریان بود به اندلس و امیری زیرک و دلیر و بخشنده . به روزگار بنی امیه به اندلس ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.