اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برآوریدن

نویسه گردانی: BRʼAWRYDN
برآوریدن . [ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) برآوردن :
فروکشید گل زرد روی بند از روی
برآورید گل مشکبوی سر ز تراس .

منوچهری .


همی مناظره و جنگ خواهی ازتن خویش
کنون که گنگ شدی ّ و برآوریدی گنگ .

اسدی (لغت نامه ).


بانگ دزدیده بلبلان را زاغ
بانگ دزدی برآوریده بباغ .

نظامی .


رجوع به برآوردن و آوریدن و آوردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
سر برآوریدن . [ س َ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) دمیدن . روئیدن : کاسمو سر برآورید از دشت گشت زنگارگون همه لب کشت .رودکی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.