گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اهرد نویسه گردانی: ʼHRD اهرد. [ اَ رَ ] (ع ص ) فراخ کنج دهان . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی احرد احرد. [ اَ رَ ] (ع ص ) بخیل . لئیم . || ستور که مبتلا به بیماری حَرَد باشد. (منتهی الارب ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود