اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آتش ناک

نویسه گردانی: ʼATŠ NAK
آتش ناک . [ ت َ ] (ص مرکب ) آتشین :
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینه ٔ شبگیر ما؟

حافظ.


- آتشناک کردن آتش زنه ؛بیرون کردن آتش از وی : اوری الزند؛ آتش ناک کرد آتش زنه را. (زمخشری ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
درخواست بیش از حد چیزی- میل شدید عطش گونه-نیازمند حریر باورم از شعله ندامت سوخت که بر کویر عطشناک نیستم چون ابر "مشفق کاشانی" بانوی من بی گم...
اشک آتشناک . [ اَ ک ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشک گرم . (آنندراج ). اشک آتشین .اشک جگرسوز. رجوع به اشک آتشین و اشک جگرسوز شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.