اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خدیج

نویسه گردانی: ḴDYJ
خدیج . [ خ ُ دَ ] (اِخ ) ابن سلامه بن اویس بن عمروبن کعب بن الفرات البلوی حلیف بنی حرام بوده . بعضی او را: «ابن سالم بن اوس بن عمرو» و بعضی دیگر «ابن اوس بن سالم عمرو انصاری » آورده اند. کنیه ٔ او «اباشباث » است و موسی بن عقبه از او نام برده و او رااز کسانی آورده که عقبه ٔ ثانیه را دیده و طبری نیز چنین ذکر کرده است . ولی گفته او واقعه ٔ «بدر» و «احد» را ندیده است ابوموسی بتبعیت از ابن ماکولا در «خدیج » بر حسب اختلاف در نام پدر دو کس آورد یکی خدیج بن سلامه و دیگری خدیج بن سالم . (از الاصابه قسم 1 س 106).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خدیج . [ خ َ ] (ع ص ، اِ) بچه انداخته ٔ ناقه پیش از اتمام مدت حمل . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از معجم الوسیط) (از تاج ...
خدیج . [ خ ُ دَ ] (اِخ ) نام خادم هشام بن عبدالملک است . چون هشام یوسف بن عمر را از تعذیب خالد قشیری منع کرد، یوسف بن عمر از این امر سخت بر...
خدیج . [ خ ُ دَ ] (اِخ ) ابن رافعبن عدی الانصاری الاوسی الحارثی والدرافع...بغوی و تابعان او، او را از جمله صحابیان آورده اند،از او حدیثی رو...
خدیج . [ خ ُ دَ ] (اِخ ) ابن سالم رجوع به خدیج بن سلامةبن اویس بن عمروبن کعب بن الفرات البلوی در این لغت نامه شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.