اجازه ویرایش برای همه اعضا

زوج

نویسه گردانی: ZWJ
این واژه تازى(اربى) ست و سپارش میگردد بجاى آن در معنا دوتایى از واژه هاى جوختJuxt (پهلوى: زوج ، جفت) ، دوآنDuan (پهلوى: زوج ، مثنىٰ) ، اِدْوات (پهلوى: زوج ، جفت ، تثنیه) ، دورینDurin : (پهلوى: زوج ، جفت) و در معناى شوهر بویژه در دانش حقوق از واژه هاى شوىShuy(شوهر)
، میرک-میره (پهلوى:شوهر) ، گاتارGatar (پهلوى: شوهر ، مرد زندار) ، گُشن(نر ، شوهر) بهره بجویند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
زوج . [ زَ ] (ع مص ) فساد انداختن میان قوم و برآغالانیدن ایشان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || (اِ) شوی و...
اعداد زوج . [ اَ دِ زَ / زُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زوج جفت بود و این آن عدد است که دو پاره ماننده ٔ یکدگر توان کردن ؛ ای دو نیم . و اول ...
زوج یا فرد.[ زَ / زُو ف َ ] (اِ مرکب ) بمعنی جفت یا طاق و آن نام بازیی است . (آنندراج ). رجوع به جفت یا طاق شود.
ضوج . [ ض َ ] (ع اِ) خم رودبار. (منتهی الارب ). گردش رود. (مهذب الاسماء). ج ، اضواج .
ضوج . [ ض َ ] (ع مص )میل کردن . (منتهی الارب ). || میل کردن تیراز هدف . (منتخب اللغات ). چسبیدن تیر از نشانه . برگردیدن تیر از نشانه . (منته...
ذوج . [ ذَ ] (ع مص ) آشامیدن آب و مانند آن .
ذؤج . [ ذَاو ] (ع ص ) احمر ذؤج ؛ سرخی سرخ . نیک سرخ . سرخ سیر.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.