اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خنی

نویسه گردانی: ḴNY
خنی . [ خ َ نا ] (ع مص ) فحش گفتن کسی را. یقال : خنی علیه خنی . || هلاک کردن . تلف نمودن . || بسیار شدن تخم ملخ . || بسیارگیاه شدن چراگاه . || دراز شدن زمانه بر کسی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
خنی . [ خ َن ْی ْ ] (ع مص ) بریدن تنه ٔ خرمابن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). یقال . خنی الجذع خنیاً.
خنی . [ خ َ ] (ع ص ) زشت . فحش . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).- الکلام الخنی ؛ سخن فحش . (منتهی الارب ) (از تاج العروس )(...
شاپور به باجرمی شهری بنا کرد و آن را خنی شاپور نام کرد. (تاریخ بلعمی ج 2، ص 910)
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.