اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پری داری

نویسه گردانی: PRY DʼRY
پری داری . [ پ َ ] (حامص مرکب ) چگونگی پریدار : و عبادتی آغاز نهاد و دعوی پریداری کردیعنی جنیان با او سخن میگویند. (جهانگشای جوینی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
فاطمه ترابی عصر
۱۳۹۳/۱۲/۰۸ Iran
0
0

در دیوان شمس غزل شماره ۵۶۹ آمده است:
ای مطرب صاحب نظر این پرده می زن تا سحر
تا زنده باشم زنده سر تا چند مرداری کنم
پندار کامشب شب پری یا در کنار دلبری
بی‌خواب شو همچون پری تا من پری داری کنم

پری داری: همنشینی و هم صحبتی با پری. نگه داری از پری. زنده نگه داشتن.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.