اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سر برآوردن

نویسه گردانی: SR BRʼAWRDN
سر برآوردن . [ س َ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از یاغی شدن . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). کنایه از برگشتن و یاغی شدن باشد از صاحب و ولی نعمت خود. (برهان ) : و چون این آوازه به دیگر شهرهای پارس افتاد هیچکس سر بر نیارست آوردن ، جمله صافی و مستخلص ماند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 117). و در آن فور مردم اصطخر دیگرباره سر برآوردند و غدر کردند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 127). و از جوانب و اطراف عالم مزاحمان و مفسدان سر برآرند. (سندبادنامه ص 227). و حاسدان و قاصدان از اطراف ممالک سر برآرند و دستهای تطاول و تعدی و ظلم دراز کنند. (سندبادنامه ص 225). کسانی که به فساد و شر و اعمال قبیحه سر برآرند. (سعدی ). || دمیدن . طالع شدن . ظاهر شدن . طلوع کردن :
چو خور سر برآرد ز کوه سیاه
نمایم ترا جنگ شاه و سپاه .

فردوسی .


چون علامات چتر منور خورشید از افق خاور سر برآورد. (سندبادنامه ص 247).
چو گم گردد از گوهری آب و رنگ
دگر گوهری سر برآرد ز سنگ .

نظامی .


چون بدر که سر برآرد از کوه
صف بسته ستاره گردش انبوه .

نظامی .


چشم بند است آتش از بهر حجیب
رحمت است این سر برآورده ز جیب .

مولوی .


|| سر بلند کردن . سر برداشتن :
برآورد سر و آفرین کرد و گفت
که بادی همه ساله با تخت جفت .

فردوسی .


یکی ز انجمن سر برآورد راست
همانگه سخن گفت وبر پای خاست .

فردوسی .


که چون سر برآری به چرخ بلند
ز مکتب به میدان جهانی سمند.

نظامی .


درویش سر برآورد و گفت ... (سعدی ).
|| بیدار شدن . سر برداشتن از خواب :
شب چون پر زاغ بر سر آورد
شب پرّه ز خواب سر برآورد.

نظامی .


بره خفتگان تا برآرند سر
نبینند ره رفتگان را اثر.

سعدی .


رخت برداشتند و جوان را خفته بگذاشتند. آنگه خبر یافت که آفتاب در کتفش تافت . سر برآورد کاروان رفته دید. (سعدی ). || برابری کردن . همسری کردن :
ترا افتد که با ما سر برآری
کنی افتادگان را خواستاری .

خاقانی .


|| بالیدن . قد کشیدن :
مگر سروی ز طارم سر برآورد
که ما را سربلندی بر سر آورد.

نظامی .


|| بالا رفتن . گذشتن :
گر تخم تو آب خرد بیابد
شاخ تو برآرد سر از ثریا.

ناصرخسرو.


|| ممتاز شدن :
شنو کارهائی که من کرده ام
ز گردنکشان سر برآورده ام .

فردوسی .


|| به خود بالیدن . مباهات کردن :
گر او تاجدارت کند سر برآر
وگرنه سر ناامیدی بخار.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.