اجازه ویرایش برای همه اعضا

لیام

نویسه گردانی: LYAM
حامی‌، حمایت کننده، هوادار، طرفدار، جانبدار، پشتوانه
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
لیام . (ع ص ، اِ) ج ِ لئیم . فرومایگان . ناکسان . بخیلان . (آنندراج ). و رجوع به لئام شود.
لیام نام یکی از سربازان ارمنشاه در داستان سمک عیار از داستانهای عامیانه فارسی نوشته فرامرز بن خداداد بن عبدالله ارجانی، نام یک گیاه خوشبو و مقاوم در ج...
محافظ. نگهبانی کننده. نگهبان. حافظ. حفیظ.
خاستگاه لیام در زبان فارسی به مناطق جنوب ایران خصوصاً خوزستان مربوط می‌باشد. در استان خوزستان در مناطقی مابین دزفول و اهواز گیاهان زیبایی رویش می‌کنند...
لئام . [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لئیم . (منتهی الارب ). فرومایگان . ناکسان : عاشق مردمی و نیک خوئیست دشمن فعل زشت و خوی لئام .فرخی .محال باشد ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
محمد
۱۴۰۰/۰۲/۲۷
0
0

سلام چرا اشتباه اسم رو درج میکنید.لیام با لئام فرق داره الان تو لغت نامه دوتا اسم لیام خورده با معانی مختلف. لیام معنی حامی میده و لئام معنی جمع فرومایه


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.