اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باربا

نویسه گردانی: BARBA
باربا. (اِ) ۞ چغندر. لبو. لب لبو. پابخار. پنجار. شوندر. سوندر. شمندر. جغندر. رجوع به دزی ج 1 ص 48 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.