اجازه ویرایش برای همه اعضا

قاراقان

نویسه گردانی: QARʼQAN
«قارا قان» و «خرقان» کلماتی ترکی به معانی زیر هستند: 1. نوعی از درخت و یا بوته، اقاقی (به ترکی همچنین آغ سالخیم آغاجی نامیده می شود)، گل ابریشم. بنا به کاشغری نوعی درخت کوهستانی، بوته بیشه. فرمهای گوناگون آن به صورتهای قاراقان (قاراخانی، ترکی میانه، ترکمنی،
خلجی)، قاراقانا (ترکی میانه)، کاراگان (قیرقیزی، آلتایی)، قاراغان (قزاقی، باشقوردی، شور)، خاراغان (خاقاسی، تووا-توفالار) آمده است. 2. به معنی رود کوچک و یا باریکه آب کوهستانی، معادل قرخان مغولی. 3. قاراقان و یا قاراخان نام برخی شخصیتهای تاریخی واقعی و یا افسانه­ای
ترک بوده است، از جمله پدر اوغوزخان؛ یکی از چهار فرزند چنگیزخان؛ نام خانی مشهور از اویراتها و ... این نام همچنین در نام نخستین دولت ترکی پس از اسلام، یعنی دولت قاراخانلی (در متون اسلامی خانیه، قاراخانیه، آل افراسیاب، آلپ ایلیگ خانلار، آرسلان بوغرا خانلار و
...) گرفته شده از نام پدر بزرگ ساتوق بوغراخان موسس سلسله قاراخانی نیز مشاهده می شود. 4. در تاریخ سیاسی و اجتماعی ترک، قاراخان به عنوان لقب و رتبه­ای دولتی و ندرتا به معنی بزرگ قوم بکار رفته است. در نظام دولتی ترکی، قاراخان مقام بلندپایه­ای بوده است که دارنده
آن از طبقات پایین جامعه به حاکمیت رسیده باشد. 5. «قاراخان» در میتولوژی ترکی، به معنی خدای خدایان و معادل زیوس یونانیان است. 6. در برخی از نامهای اماکن جغرافیایی، قاراقان را می توان ترکیبی از قارا (اسم) به علاوه پسوند «قان-قانا» که دلالت بر مکان دارد دانست
.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
«قارا قان» و «خرقان» کلماتی ترکی به معانی زیر هستند: 1. نوعی از درخت و یا بوته، اقاقی (به ترکی همچنین آغ سالخیم آغاجی نامیده می شود)، گل ابریشم. بنا ب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.