اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غذیمة

نویسه گردانی: ḠḎYM
غذیمة. [ غ َ م َ ] (ع ص ، اِ) زمینی که گیاه غَذَم رویاند. || چاه گشاده . (منتهی الارب ) (آنندراج ):بئر غذیمة؛ واسعة. ج ، غذائم . (اقرب الموارد). || دریا. (لسان العرب ). || الق فی غذیمته ماشئت ؛ ای فی رحب باعه و صدره . (از منتهی الارب )(اقرب الموارد). || مجازاً به معنی واقعه ٔبد و سخت ، وقعوا فی غذیمة من الارض ؛ ای فی واقعة منکرة. (منتهی الارب ). || اول سمن الابل فی المرعی ؛ آغاز چاق شدن شتر در چراگاه . (لسان العرب ). || (مص ) رسیدن واقعه و حادثه ٔ دشوار: غذموا بها غذیمة. (منتهی الارب ). غَذْمَة. (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
قضیمة. [ ق َ م َ ] (ع ص ) مؤنث قضیم . || (اِ) کیسه ٔ چرمین و جامه دان چرمین ، یا ادیم هرچه باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نطع. (اقرب ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.