اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

السام

نویسه گردانی: ʼLSAM
السام . [ اِ ] (ع مص ) فهمانیدن و آموزانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
- السام حجت کسی را ؛ تلقین کردن و آموختن دلیل او را. (از اقرب الموارد).
|| جستن و طلب کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || لازم گردانیدن راه را به کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). واداشتن کسی به رفتن راهی . (از اقرب الموارد). || چشانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یقال : ماالسمته ؛ یعنی او را نچشانیدم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.