گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بیجمالی نویسه گردانی: BYJMALY بیجمالی . [ ج َ ] (حامص مرکب ) نازیبائی و بدصورتی . (ناظم الاطباء). زشتی . نارسائی : دیگر عروس فکر من از غایت بیجمالی سر برنیارد... (گلستان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود