اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احتجام

نویسه گردانی: ʼḤTJAM
احتجام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) حجامت خواستن . || حجامت کردن . (زوزنی ) :
طفل می ترسد ز نیش و احتجام
مادر مشفق در آن دم شادکام .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
اهتجام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) همه ٔ شیر پستان دوشیدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.