اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دیوبچه

نویسه گردانی: DYWBCH
دیوبچه . [ وْ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) دیوزاده . بچه ٔ دیو. زائیده شده از دیو. دیوزاد :
جهان شد بر آن دیوبچه سیاه
ز بخت سیامک هم از بخت شاه .

فردوسی .


شده ست گورش وسواس خانه ٔ ابلیس
در او شده ست بسی دیو و دیوبچه مقیم .

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.