اجازه ویرایش برای همه اعضا

اصالت

نویسه گردانی: ʼṢALT
این واژه تبارانه پارسى و پهلوى ست یعنى خودش پارسى نیست ولى ریشه اش را (اصل) تازیان (اربان) آن را از واژه پهلوى آسِل Asel به معناى اول ، نخست ، ابتدا برداشته و معرب نموده و ساخته اند : أصل ، اصیل ، اصالة ، اصول و ... همتایان آن به پارسى مى شود بونیشت/بونیشBunisht
/Bunish (پهلوى: بونیشتیهْ : اصالت ) و اِریهْ/ایریهْ irih / Erih (پهلوى: اصالت ، نجابت ، آریایى بودن) ، گوهر Gohar (پهلوى: نژاد ، اصالت ، دات ) ، گوهریکیهْ Goharikih (پهلوى: اصالت مندى ، اصیل/اصلى بودن ) ، اِرتَنیهْ Ertanih (پهلوى : اصالت ، نجابت) و ساخته ى
تومایش Tumayesh (توما Tuma : پارسى باستان : اصل و ریشه + اِش (مصدرساز) = اصالت ، اصل مندى) و آماتایش Amatayesh (آماتا : پهلوى: اصیل + اِش (مصدرساز) = اصالت ، اشراف زادگى
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
اصالت . [ اَ ل َ ] ۞ (ع مص ) نجابت و شرافت . (فرهنگ نظام ). اصیل بودن . (اقرب الموارد). اصلی شدن . (از تاج المصادر) (آنندراج ). نجابت : و کری...
این واژه عربی است و پارسی آن بونیش می باشد که از پهلوی بونیشتیْه گرفته شده است
اصالت داشتن . [ اَ ل َت َ ] ۞ (مص مرکب ) نجابت داشتن . اصیل بودن و دارای نژاد بودن . (ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عثالط. [ ع ُ ل ِ ] (ع ص ) شیر سطبر و دفزک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
سید مرتضی حسینی
۱۳۹۹/۰۱/۱۳
0
0

اگر به معنی کلمه رجوع کنیم میفهمیم که اصالت یعنی بنیه و این کلمه اصالتا برای نژاد و اشراف زادگی تعبیه شده و ، حال که این را دریافتیم باید ببینیم که دین چگونه میتواند این واژه را در خود جای دهد تا صفتی بر آن تلقی شود ، از این رو بنیان دینی و ابتدا رجوع کنندگان به دین را نباید از منظر دور کرد ، و اگر از این اصول درست پیروی کنیم در میابیم که این واژه در بر گیرنده محدود افراد مختلفی میتواند باشد که هر کدام جدا میتوانند به آغاز گران دینیشان رجوع کنند ، مثلا شخصی میگوید ، ما اصالتا مسلمانیم یا شخصی میگوید ما اصالتا نصاراییم ، و همچنین غیره..... و این در بر گیرنده اولین رجوع کنندگان به فلان دین میباشد ، و حال اگر بخاهیم دین را به اصالت ربط بدهیم میتوان اصالت را صفت بر دین کرد. مثلا بگوییم ادیان اصالتا خدا محور هستند ، و اینکه آیا میتوان واژه ای درست کرد که دین را صفت بر اصالت کرد یک عمل غیر حرفه ای و غلط است ، چون معنی رجوع به گذشته و بنیانی اصالت بر دین نمیچربد چون دین جاری و ادامه دار نیست و زاد و ولد نمیکند ، یعنی همان تغییر را در خود نمیبیند ، هیچ پیامبری نمیگوید اینجای دین عوض شود ،


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.