مرحوم
نویسه گردانی:
MRḤWM
مرحوم . [ م َ ] (ع ص ) مهربانی کرده شده . (منتهی الارب ). نعت مفعولی است از رحم و رحمة و مرحمة. رجوع به مرحمت شود. || مغفور. آمرزیده . خدابیامرز. شادروان : چه رأی امام مرحوم القادر باللّه ... ستاره ای بوده درخشنده . (تاریخ بیهقی ص 310 چ ادیب ). || به رحمت خدا واصل شده . فوت شده . مرده . (ناظم الاطباء). درگذشته . فقید. رجوع به مرحوم شدن شود.
- مرحوم شدن و مرحوم گردیدن و مرحوم گشتن ؛ آمرزیده شدن . مورد رحم و آمرزش و لطف واقع شدن : هر که بر محرومان وصال رحمت نماید مرحوم گردد. (سندنامه ص 196).
- || وفات کردن . مردن . درگذشتن . به رحمت حق واصل شدن .
|| خجسته . مقابل ملعون به معنی گجسته . (یادداشت مرحوم دهخدا).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۳.۷۵ ثانیه
- "مرحوم بهمنیار استاد فقید دانشگاه رحمه اللّه هفده سال پیش الأبنیة عن حقائق الأدویة (روضة الأنس و منفعة النفس) موفق الدین ابو منصور علی الهروی را با ...
- "مرحوم بهمنیار استاد فقید دانشگاه رحمه اللّه هفده سال پیش الأبنیة عن حقائق الأدویة (روضة الأنس و منفعة النفس) موفق الدین ابو منصور علی الهروی را با ...
- "مرحوم بهمنیار استاد فقید دانشگاه رحمه اللّه هفده سال پیش الأبنیة عن حقائق الأدویة (روضة الأنس و منفعة النفس) موفق الدین ابو منصور علی الهروی را با ...
"مرحوم بهمنیار استاد فقید دانشگاه رحمه اللّه هفده سال پیش الأبنیة عن حقائق الأدویة (روضة الأنس و منفعة النفس) موفق الدین ابو منصور علی الهروی را با نو...
مرهوم . [ م َ ] (ع ص ) مکانی که «رهمة» و باران نرم بر آن رسیده باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).