اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مقدة

نویسه گردانی: MQD
مقدة. [ م َ ق َدْ دَ ] (ع اِ) راه . (ناظم الاطباء). و رجوع به مَقَدّ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مقدح . [ م ِ دَ ] (ع اِ) آهن چخماق . مِقدَحة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). آهن آتش زنه . مِقداح . (از اقرب الموارد). || کفچلیز...
مقدح . [ م ُ ق َدْ دَ ] (ع ص ) اسب لاغرمیان . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). و رجوع به تقدیح شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.