اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیجاده لب

نویسه گردانی: BYJADH LB
بیجاده لب . [ دَ / دِ ل َ ] (ص مرکب ) کسی که لب وی سرخ مانند مرجان باشد. (ناظم الاطباء). سرخ لب :
نه زال و نه آن ماه بیجاده لب
بخفتند یک هفته در روز و شب .

فردوسی .


عنبرین خطی و بیجاده لب و نرگس چشم
حبشی می و حجازی سخن و رومی دیم .

فرخی .


بیجاده لبا من از فراقت
رخساره چو کهربای کردم .

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.