اجازه ویرایش برای همه اعضا

جنا

نویسه گردانی: JNA
واژه ی پارسی قدیم ، بمعنی جمعی متشکل از گروه و خانوادگان بسیار... واحدی از جمعیت یک شهرقلعه یا Citadel که در ایران باستان زندگی می کرده اند...
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
جنا. [ ج َ ] (ع مص ) گوژپشت گردیدن . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) گوژپشتی . (منتهی الارب ).
جناء. [ ج َ ] (ع مص ) بر روی افتادن . (منتهی الارب ). رجوع به جنوء شود.
جناء. [ ج ُن ْ نا ] (ع اِ) ج ِ جانی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جانی شود.
جنع. [ ج َ ن َ ] (ع اِ) گیاه ریزه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جنیع. (منتهی الارب ). رجوع به جنیع شود.
جنآء. [ ج َن ْ ] (ع ص ،اِ) گوسفندی که سرون آن پس رفته باشد. (منتهی الارب ). گوسپندی که شاخهای آن عقب رفته باشد. || مؤنث اَجْنَاء بمعن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.