اجازه ویرایش برای همه اعضا

تسلیط

نویسه گردانی: TSLYṬ
این واژه تبارانه پارسى ست یعنى خودش پارسى نیست اما سرچشمه اش پارسى ست. واژه ى شاریتا/شاریتاه Sharita/Sharitah در پهلوى : پادشاه ، شاه ، سلطان ، فرمانروا ، تازیان (اَرَبان) این واژه را برداشته و معرب ساخته اند (ش - س ، ر - ل ، ت - ط) و به صورت سلیط/سلیطة
درآمده سپس آن را بر وزن فعیل تصور کرده ریشه سه حرفى س.ل.ط را از آن بیرون کشیده اند و ساخته اند: سَلَطَ ، یسلط ، تسلط ، مسلط ، تسلیط ، سلطان ، سلطنت ، سلطه و ...!!!! سپارش مى شود بجاى این واژه از واژه هاى پارسى چیرداد Chirdad (پهلوى: سلطه بخشیدن، تسلیط ، چیرگى
دادن) گمارانش Gomaranesh (پهلوى: گمارینیشْنْ: تسلیط ، سلطه و منصب بخشیدن) ، چِریهانش Cherihanesh (پهلوى: چریهینیشْنْ : پیروزسازى ، تسلیط ، سلطه بخشى ) ، وانانش Vananesh (پهلوى: وانینیشْنْ : غالب سازى ، پیروزسازى ، تسلیط ، استیلادهى)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
تسلیط. [ ت َ ] (ع مص ) برگماشتن . (زوزنی ) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). برگماشتن کسی را بر کسی . (آنند...
تصلیط. [ ت َ ] (ع مص ) برگماشتن . لغتی است در تسلیط. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: شانتو ŝãntav (سنسکریت: شانتوَ ŝãntva) پرالاد prãlãd (سنسکریت: پرَهلادَ prahlãda) سماتیا samãtiã (سغدی)
تسلیت . [ ت َ ی َ ] (ع مص ) تسلیة. اندوه وابردن . (مجمل اللغة). مأخوذ از تازی ، پند و نصیحتی که در بیرون کردن غم و اندوه از دل کسی گویند، ...
تسلیت نامه . [ ت َ ی َ م َ / م ِ] (اِ مرکب ) سوگ نامه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تسلیت دادن . [ ت َ ی َ دَ ] (مص مرکب ) تسلیت گفتن . دلداری دادن . سرسلامتی .
تسلیت کردن . [ ت َ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آرام کردن و غم و اندوه از دل کسی بیرون نمودن . (ناظم الاطباء). و رجوع به تسلیت و تسلی و تسلیة...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.