اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دهداة

نویسه گردانی: DHDʼ
دهداة. [ دَ ] (ع مص ) غلطانیدن سنگ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || غلطیدن سنگ . (منتهی الارب ). || گردانیدن بعض چیزی بر بعض آن . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
دهداه .[ دَ ] (ع ص ، اِ) شتران ریز. ج ، دهاده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شتر ریزه . (ناظم الاطباء). اشتران خرد. (مهذب الاسماء). || کس ؛ گوین...
دهدعة. [ دَ دَ ع َ ] (ع مص ) زجر کردن بزغاله ٔ ماده را به کلمه ٔ دهداع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
دحداح . [ دَ ] (ع ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ). کوتاه بالا نیست چنان که منتهی الارب می نویسد بلکه به معنی رَبَعَه است ، یعنی میانه بالا....
دحداح . [ دَ ] (اِخ ) رشیدبن غالب . رجوع به رشید... و رجوع به الاعلام زرکلی ج 1 ص 130 و معجم المطبوعات شود.
دحداح . [ دَ ] (اِخ ) (الشیخ اسکندر) از بزرگان مشایخ دحداحیه است به لبنان سالی چند منشی و ترجمان محکمه ٔ تجارت بیروت بود و هم در بیروت در...
دحداح . [ دَ ] (اِخ ) (الشیخ سلیم خطار) او راست : حیاةالدین و التمدن (1896 م ) و نابلیون الاول و المقابلة بینه و بین اعظم مشاهیر الرجال (189...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.