اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

متلک

نویسه گردانی: MTLK
متلک . [ م َ ت َ ل َ ] (اِ مصغر) متل خرد. متل کوچک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || حرف مفت . دری وری . کلفت . حرف برخورنده . شوخی و مزاح . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). لغز. لغاز. عیب جویی . طعن . بیغاره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- متلک گفتن ؛ قصه های کوتاه گفتن کودکان را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- || کلفت بار کسی کردن ؛ عیبهای کسی رابه رخش کشیدن و به زبان شوخی یا جدی او را آزردن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). لغاز خواندن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
متلک گو. [ م َ ت َ ل َ ] (نف مرکب ) متلک گوی . کسی که عادت به متلک گفتن دارد. بدزبان . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). لغازگو. لغزخوان . (...
متلک گویی . [ م َ ت َ ل َ ] (حامص مرکب ) عمل متلک گو. لغز خواندن . بد زبانی . استهزا کردن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.