شروین
نویسه گردانی:
ŠRWYN
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ ) نام یکی از فرزندزادگان ملک کیوس برادر انوشیروان هم هست . (برهان ).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ ) نام قلعه ٔ شروان . (ناظم الاطباء) (دهار) (فرهنگ جهانگیری ) (غیاث اللغات ). در برهان و فرهنگ شعوری گفته نام قلعه ٔ شیر...
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ )جبال شروین در اطراف تبرستان در نزدیکی دیلم و گیلان واقع شده ، این کوهها، کوههای صعب الوصول و غیر قابل مرور می باشند ...
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ ) از سرداران معاصر شاپوربن شاپور ذوالاکتاف ساسانی ،که مدتی حکومت روم داشت . حمداﷲ مستوفی گوید: «شروین و خوین معاصر او ...
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ ) نام انوشیروان دادگر بوده و شهر شروان را به نام خود بنا نموده و طایفه ٔ سلاطین شروان نیز از اولاد او بوده اند و شروین...
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ ) نام یکی از سپهبدان و حکام تبرستان بوده که آن طایفه را ملک الجبال می گفته اند و بعد از او پسرش شهریار که پدر ملوک...
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ ) ابن سرخاب بن مهر مردان بن سهراب بن باوبن شاپوربن کیوس ، هفتمین از اسپهبدان طبرستان است . (یادداشت مؤلف ).
"شروین" مخفف انوشیروان (انوشه + روان) است که به معنی خالص یا ابدی (انوشه)، روح (روان) است. معانی دیگر شروین "مانند یک شیر" مشتق شده از "شیر" و "وین" ک...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شروین ماه . [ ش َرْ ] (اِ مرکب ) درتداول مازندرانیان ، ماه شهریور. (یادداشت مؤلف ).