فرام
نویسه گردانی:
FRʼM
فرام . [ ف ِ ] (ع اِ) دارویی که شرم زن را تنگ سازد. (منتهی الارب ). دارویی که زنان فرج خود را بدان تنگ کنند. (ناظم الاطباء). دوایی است که زنان برای تضییق فرج مستعمل دارند. (فهرست مخزن الادویه ). || لته ای است که زنان حمول سازندآن را یا در ایام حیض فرج را بدان آکنند. (منتهی الارب ). لته ٔ حیض . (ناظم الاطباء). رجوع به فرامة شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
فرام . [ ف َ ] (ص ) تندرو. (قاموس کتاب مقدس ).
فرام . [ ف َ ] (اِخ ) شهریار یرموت . (قاموس کتاب مقدس ).
فرام . [ ف َ ] (اِخ ) یکی از مشاهیر اموریان زمان یوشع. (قاموس کتاب مقدس ).