اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قسراً

نویسه گردانی: QSRʼ
قسراً. [ ق َ رَن ْ] (ع ق ) قهراً. جبراً. به ناچار. به ناخواست به ناخواه . به زور. به ستم : قلعه ٔ شاه دز را... در حصار گرفت و لشکرها بر مدار آن بداشتند به یک دو روز آن حصن را قهراً و قسراً بگشادند. (جهانگشای جوینی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
قصراء. [ ق ُ ص َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قصیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قصیر شود.
غثراء. [ غ َ ] (ع اِ) کفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). الضبع، سمیت لغثرة فی لونها: «اکلتهم الغثراء»؛ هلکوا. (اقرب الموارد). || گروه مردم آم...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.