اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کیسنه

نویسه گردانی: KYSNH
کیسنه . [ س َ ن َ / ن ِ ] (اِ) ریسمان بر دوک پیچیده بود چون خایه . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 448). ریسمانی که بر دوک پیچیده باشد، و آن را دوکچی و فروهه و فرموک نیز خوانند. (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). ریسمانی را گویند که به وقت رشتن بر دوک پیچیده شود. (از برهان ) (از ناظم الاطباء) :
سر که یابد ۞ گسسته کیسنه را
دور باشد بتاوه کرسنه را.

عنصری (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.