اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رهال

نویسه گردانی: RHAL
رهال .[ رَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان خوی ، واقع در جنوب باختری بخش . که از شمال به دهستان فرورق ، از جنوب به بکره سنی و حومه ٔ شاهپور، از خاور به بولدیان و از باختر به قطور محدود است . موقع طبیعی آن چنین است : قسمت شمالی و خاوری : جلگه و معتدل . قسمت جنوب و باختری : کوهستانی و سالم . آب آن از رودخانه ٔ قطور و چشمه ها و محصول عمده ٔ آنجا غلات و حبوب و زردآلو و کرچک و توتون و پنبه است . این دهستان دارای 26 آبادی کوچک و بزرگ و در حدود 4490 تن جمعیت است و دیه های مهم آن رهال ، خویمن ، یزیدگان ،سیوان ، سلمکده ، امیربیگ و خان دیزه است . مرکز دهستان قریه ٔ رهال است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
رهال . [ رَهَْ ها ] (ع ص ) ظاهراً به معنی سست و خرفت است ، ازرهل به معنی سست و جنبان شدن گوشت بدن : بدان منگر که رهالم به کار خویش م...
رهال . [ رَ ] (اِخ ) دهی است ، مرکز دهستان رهال از بخش حومه ٔ شهرستان خوی . دارای 319 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ قطور. محصول عمده ٔ آنجا غ...
رحال .[ رِ ] (ع اِ) نوعی از فرش و گستردنی . (ناظم الاطباء). گستردنی یمنی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). گستردنی یمنی یا آنکه در یمن ساخته شود...
رحال . [ رَح ْ حا ] (ع ص ) ماهر و نیک دانا در پالان نهادن و سوار شدن شتر. (ناظم الاطباء). نیک دانا و ماهر در پالان نهادن . (آنندراج )(منتهی ال...
رحال . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. سکنه ٔ آن 8 تن . آب آن از چشمه . محصولات آن غلات و حبوب و صنایع دستی آنج...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.