اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مجسطی

نویسه گردانی: MJSṬY
مجسطی . [ م ِ ج َ ] (اِخ ) نام کتابی است مغان را یعنی آتش پرستان را در احکام آتش پرستی از مجسط موبد و نام کتابی نیز هست از اقلیدس حکیم یونانی در علم ریاضی ۞ . (برهان ). کتاب مجسط موبد فارسی را در احکام آتش پرستی مجسطی گویند. (ناظم الاطباء). این رساله تصنیف بطلمیوس است و ربطی به مغان ندارد. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). نام کتابی است در علم ریاضی مشتمل بر دلایل و اصول اشکال علم هندسه ، موجد آن بطلمیوس است و در اصل نام علمی است به هیئت افلاک و زمین و مقادیر حرکات وکمیت ابعاد و اجرام و به زبان یونانی به معنی ترتیب است زیرا که این علم پیش از بطلمیوس بدین ترتیب نبود و بعضی نوشته اند که از حکیم اقلیدس است و بالفعل که مجسطی موجود است ترجمه ٔ آن است که نصیر طوسی تحریرکرده . (غیاث ) (آنندراج ). نام این کتاب در اصل مگیست (سونتاکسیس ) ۞ به معنی «ترتیب عظیم » بود. مترجمان عرب آن را با حرف تعریف «المجسطی » نامیده اند و همین کلمه ٔ معرب به زبانهای اروپائی رفته در فرانسوی الماژست ۞ شده . این رساله در علم نجوم است (و دو کتاب نیست )و تصنیف بطلمیوس قلوذی ۞ است (نه اقلیدس ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
حکم صدساله توان دیدن ز یک تقویم او
طفل یک روزه مجسطی گیرد از تعلیم او.

خاقانی .


به خط هندسی عمل کرده
چون مجسطی هزار حل کرده .

نظامی .


و رجوع به المجسطی در این لغتنامه و فهرست ابن الندیم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مجسطی . [ م ِ ج َ ] (معرب ، اِ) معرب از یونانی «مگیست (سونتاکسیس )» به معنی ترتیب عظیم . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). || هیئت و نجوم و رجوع...
مجسطی دان . [ م ِ ج َ ] (نف مرکب ) آن که مجسطی داند. مجسطی گشای : بوقت هندسه عبرت نمایی مجسطی دان اقلیدس گشایی . نظامی .و رجوع به مجسطی گشای...
مجسطی گشای . [ م ِ ج َ گ ُ ] (نف مرکب ) شخصی را گویند که حل مسائل کتاب مجسطی را که در علم ریاضی نوشته اند بکند. (برهان ). کسی که حل مسائل...
مجستی . [ م َ ج َ / م َ ج ُ ] (اِخ ) مجسطی . (دزی ج 2 ص 569). رجوع به مجسطی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.