اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سبزواری

نویسه گردانی: SBZWʼRY
سبزواری . [ س َ زَ / زِ ] (اِخ ) حاج ملا هادی بن حاج مهدی . عالمی است عامل و حکیمی است کامل از اعاظم فلاسفه و حکمای اسلامی اواخر قرن سیزدهم هجری که صدر متألهین اسلام و قدوه ٔ متبحرین در حکمت و کلام و در احاطه ٔ حقایق حکمت بی نظیر و در استکشاف اسرار و دقایق فلسفه بی عدیل بود. اگر افلاطون عصرش بخوانیم روا و اگر ارسطوی دهرش بگوییم بجا است .و در عهد ناصرالدین شاه قاجار چنان بود که ملاصدرا درزمان شاه عباس کبیر. و در فنون شعری نیز بسیار ماهربود و خود را متخلص به اسرار می کرد و گاهی در اصطلاح اهل فضل حاجی یا حاجی سبزواری تعبیر می کنند. و خلاصه ٔ اواخر زندگانی آن فیلسوف ربانی موافق آنچه از خط خودش نقل شده آنکه در حدود هفت و هشت سالگی شروع به نحو و صرف کرده و در حدود ده سالگی با پدرش بمکه رفته و هنگام مراجعت ، پدرش در شیراز وفات یافته ، پس عمه زاده اش حاج ملا حسین سبزواری که سالها مقیم مشهد مقدس بوده در انزوا و تقلیل غذا و اجتناب از محرمات و مکروهات و مواظبت بر فرایض و نوافل مراقبت تمام داشته اورا بدان ارض مقدس برده و در تمامی اخلاق فاضله مُساهم و مشارک او بود و او نیز اصول و فقه و عربی و علوم نقلیه را از حاج ملا حسین مذکور فراگرفته تا ده سال دیگر بدین منوال میگذراند و بحظوظ وافره ٔ علمی و اخلاقی نایل آمده پس بمرام تحصیل معقول و حکمت به اصفهان رفت و هشت سال دیگر در حوزه ٔ قدیمی ملا اسماعیل اصفهانی و ملا علی نوری بتحصیل فلسفه پرداخت و اساس حکمت اشراق را استوار داشت . پس پنج سال دیگر در خراسان به تدریس فقه و اصول و حکمت پرداخت سپس بزیارت بیت الحرام مشرف شد و بعد از مراجعت در سبزوار مشغول تدریس حکمت بود. حاجی سبزواری علاوه بر دیگر مراتب عالی و علمی و اخلاق فاضله ٔ انسانی طبع روان و وقادی نیز داشته و اشعار نغز و طرفه برشته ٔ نظم درآورده . او راست :
شورش عشق تو در هیچ سری نیست که نیست
منظرروی تو زیب نظری نیست که نیست
ز فغانم ز فراق رخ و زلفت به فغان
سگ کویَت همه شب تا سحری نیست که نیست
نه همین از غم او سینه ٔ ما صدچاک است
داغ او لاله صفت بر جگری نیست که نیست
موسئی نیست که دعوی ّ اناالحق شنود
ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست
چشم ما دیده ٔ خفاش بود ورنه ترا
پرتو حسن بدیوار و دری نیست که نیست .
تألیفات سبزواری : 1 - اسرار الحکم بپارسی . 2 - اصول الدین . 3 - اسرار العباده در فقه . 4 - الجبر و الاختیار. 5 - حاشیه بر اسفار ملاصدرا. 6 - حاشیه بر زبدةالاصول شیخ بهایی . 7 - حاشیه ٔ شرح سیوطی بر الفیه ٔ ابن مالک . 8 - حاشیه ٔ شواهد الربوبیه ٔ ملاصدرا که در حواشی خود آن کتاب چاپ شده . 9 - حاشیه ٔ مبداء و معاد ملاصدرا که در حواشی خود آن کتاب بچاپ رسیده . 10 - حاشیه ٔ مثنوی ملای رومی که در تهران چاپ شده . 11 - حاشیه ٔ مفتاح (مفاتیح ) الغیب که در حاشیه ٔ خود مفاتیح چاپ شده است . 12 - دیوان شعر فارسی که در تهران چاپ شده . 13 - شرح اسماء الحسنی که به دعای جوشن کبیر معروف است . 14 - شرح دعای صباح حضرت امیرالمؤمنین (ع ). 15 - شرح غرر الفرائد. 16 - شرح اللاَّلی المنتظمة. 17- غرر الفرائد که منظومه ای است در حکمت و با لاَّلی منتظمه در یک جا چاپ شده و بمنظومه ٔ سبزواری معروف است . 18- محاکمات در رد شیخیه . 19 - مقیاس در فقه . 20 - نیراس در فقه . 21 - هدایة المسترشدین . وفات او در دهه ٔ آخر ذیحجه از سال 1289 یا 1290 هَ . ق . در سبزوار واقع شد «لفظ حکیم » مدت عمرش و جمله ٔ «حکیم غریب »ماده تاریخش می باشد، یکی از شاگردانش معروف به روغنی گفته :
اسرار چو از جهان بدر شد
از فرش بعرش ناله سر شد
تاریخ وفاتش ار بپرسند
گویم «که نمرد زنده تر شد».

(از ریحانة الادب ج 2 صص 155 - 159).


و نیز رجوع به هادی (حاج ملا...) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
سبزواری . [ س َ زَ / زِ ] (ص نسبی ) منسوب به سبزوار از شهرستانهای استان خراسان و بلاد مشهور ایران است . رجوع به سبزوار شود.
سبزواری . [ س َ زَ / زِ ] (اِخ ) حاج ملا اسماعیل بن محمدجعفر (یا علی اصغر). واعظ سبزواری . از اکابر وعاظ امامیه ٔ اوائل قرن حاضر (چهاردهم هجری )....
سبزواری . [ س َ زَ / زِ ] (اِخ ) شیخ احمدبن هذیل سبزواری . معاصر سلطان تکش خوارزمشاه بود. اهل سبزوار منکر او بودند، مریدان او را گفتند بجای د...
سبزواری . [ س َ زَ / زِ ] (اِخ ) (1090 هَ . ق .). محمدباقربن محمدمؤمن خراسانی سبزواری . فقیه امامیه . اصل او از سبزوار است که بعراق آمد در اص...
علی سبزواری . [ ع َ ی ِ س َ زِ ] (اِخ ) (سید...) وی نواده ٔ میرشمس الدین نقیب الاشراف سبزوار بود و در قرن 11 هَ . ق . میزیست . او را بعضی اشعار ...
علی سبزواری . [ ع َ ی ِ س َ زِ ] (اِخ )ابن محمدبن علی بن حسین بن عبدالصمد تمیمی نیشابوری سبزواری . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی تمیمی ش...
علی سبزواری . [ ع َی ِ س َ زِ ] (اِخ ) مؤید سربداری (خواجه ...). آخرین از امرای سربداری . رجوع به علی مؤید سبزواری شود.
اوحد سبزواری . [ اَ ح َ دِ س َ زَ ](اِخ ) یکی از مشاهیر شعرا و منجمان ایران است . در تاریخ 868 هَ . ق . در 81 سالگی درگذشته و دیوانی مشتمل بر ...
حاجی سبزواری . [ س َ ] (اِخ ) شاعری از مردم سبزوار و بیت ذیل از جمله ٔ اشعار اوست :فلک بگوشه نشینان ستم کند که محیطهمیشه سیلی امواج برکنار ...
حاجی سبزواری . [ س َ ] (اِخ ) رجوع به هادی (حاج ملا....) سبزواری شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.