حوصاء
نویسه گردانی:
ḤWṢAʼ
حوصاء. [ ح َ ] (ع ص ) مؤنث احوص . وصف است از حَوَص یعنی زن که دنباله ٔ چشم او باریک و تنگ باشد، بطوری که گوئی دوخته شده است . (از اقرب الموارد). چشمی که گوشه ٔ وی تنگ بود. (مهذب الاسماء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
حوثاء. [ ح َ ] (ع اِ) جگر و آنچه متصل به جگر است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جگر و آنچه گرداگرد آن است . (مهذب الاسماء). || زن فرب...
حوساء. [ ح َ ] (ع ص ) ناقه ٔ بسیارخوار. || ناقه ٔ سخت جان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).