اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تقطقط

نویسه گردانی: TQṬQṬ
تقطقط. [ ت َ ق َ ق ُ ] (ع مص ) بر سر خود رفتن . || فرو افتادن دلو. || گام نزدیک نهادن و شتافتن . || در جهان رفتن : یقال تقطقط فی البلاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تغطغط. [ ت َ غ َ غ ُ ] (ع مص ) جوشیدن موج دریا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پراکنده گردیدن چیزی . (منتهی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.