کرمانج

کرمانج یعنی منسوب به کرمان. در زبان اوستایی کر یا گر به معنای کوهستان است. سرزمین کرمان هم به همین دلیل کرمان نامیده شده که از کر به معنای کوه+مان که پسوند مکان است تشکیل یافته است. کرمانج=کر+مان+ج. ج آخر به صورت /یج/ بوده و به مرور به ج تبدیل یافته است، به عنوان مثال یوشیج=یوشی=اهل یوش. کرمانج=اهل سرزمین کوهستانی یا کوهنشین. این احتمالاً نامی بوده که دیگران (شاید پارس ها) به کُردها داده بودند، به سبب زندگی شان در کوهستان و به مرور به نامی قومی تبدیل شده است. این واژه در واژۀ /کرمانشان/ همچنان باقی مانده است که به معنای سرزمین کرمانج ها یا سرزمین کوهنشینان است.

زنده بادقوم کرمانج درهمه مناطق،کرمانج سر له ژوره.

خودم کوردکلهرم هستم باافتخارمیگم که کرمانج هاهم شاخه ای ازکردهاهستندزنده بادکردچه کرمانج؛گوران؛سوران؛جاف؛کلهر؛اردلان؛

از سری بر ژور دگرم کو کورمانجی ایرانیمه.وختی دبمه ایران تمام اردی ایرانه دبمه نا فقط وا اردی کو الان نئوی ایرانه هیه از هینگاه کو دبمه ایران ایرانی شاهنامه ی دبمه ایرانی ماد و هخامنشی و ساسانیه دبمه .ایرانی من او ایرانیه جاری اول دنه سرداری کورد تمام مسترانه آریایه هو کر کو اگر دخازنه خور خوزانی وه پز و بزن و گا و مانگی وه دارو نداری وه له دستی آشوره خلاص ببیه گره به هودورا همکاری کنی تا له دستی آشوره خلاصی پیدا کنی و وها بو کو جاری اول هفت مستری آریایی به هودروا متحد بون نئوی وا اتحادیه داینان ایران اردی آریاییان پس از هرگیز نکامه ببم کو کورد ژه ایرانه جدایه لچرا چون به خا ایرانه تاسیس کریه اولین پادشاهی ایرانه کورد بویه.هواهیش دکم نقشه ی اردی کوردان و کورمانجان لی خن سیی ایرانه راحت متوجه دبنه کو نقشه ی ساسانی وهده دهکه ویه.ازکورمانجی ایرانیمه .

کرمانج ها قوم جنگجویی بودند ک برای دفاع از خاک ایران کوچ کردند تا همین الان سال1399 امن ترین مرز ایران مرز خراسان شمالیست وافتخار دکنی له اجداد خه وسر مه له ژوره که کرمانجنی خاهشا کرمانجانا وخزانه خه کرمانجی گب کن تا فرهنگه مه ژه بین نره

ازباویم کرمانجه دیمه ترگه/خاهشا وه خوزانه خا گرمانجی گپ گن تازومان گرمانجی فرهنگه خلگه کرمانج وندا نوه/وه امیده خاده

کردها مرزداران ایران دلیر و شجاع و جنگجو