اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تقعس

نویسه گردانی: TQʽS
تقعس . [ ت َ ق َع ْ ع ُ ] (ع مص ) برجای ماندن چهارپا و از جای خود نشدن . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تقاص .[ ت َ قاص ص ] (ع مص ) قصاص از یکدیگر بستدن . (زوزنی ).قصاص از یکدیگر گرفتن . یقال : تقاص القوم ، اذا قاص کل واحد منهم صاحبه فی الحساب ...
طغاث . [ طَ ] (اِخ ) نام یکی از نیاکان سامانیان . رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 316 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.