اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امتناع

نویسه گردانی: ʼMTNAʽ
امتناع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ، اِ مص ) بازایستادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). واایستادن . (مقدمه ٔ لغت سیدشریف جرجانی ). بازداشتگی . (ناظم الاطباء). سر باززدن . (فرهنگ فارسی معین ). ممانعت . (ناظم الاطباء). خودداری . (فرهنگ فارسی معین ). تعرض . عدم روایی . عدم قبول .عدم پذرفتاری . (ناظم الاطباء). استنکاف :
کنم قصد نه شهر علوی که همت
از این هفت سفلی نمود امتناعی .

خاقانی .


یکی را از دوستان گفتم امتناع سخن گفتنم به علت آن اختیار آمد که غالب اوقات نیک و بد در سخن اتفاق افتد. (گلستان سعدی ). || انکار. (ناظم الاطباء). || قوی گشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (مقدمه ٔ لغت سید شریف جرجانی ) (ناظم الاطباء). || در اصطلاح فلسفه ، مقابل امکان و وجوب و عبارت از سلب امکان است . (ازفرهنگ علوم عقلی ، تألیف دکتر سجادی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
امتناع کردن . [ اِ ت ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) سرباز زدن . باز ایستادن : و شیرویه را بر پدر بیرون آوردند و او امتناع می کرد،گفتند اگر تو نکنی ما دی...
امتناع نمودن . [ اِ ت ِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) نافرمانی نشان دادن . ممانعت کردن . نپذیرفتن : طعامی که معده از هضم و قبول آن امتناع...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.