گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مهرقان نویسه گردانی: MHRQAN مهرقان . [ م ُ رُ ] ۞ (اِخ ) شهری است به ساحل بحر بصره ، معرب ماهی رویان . (منتهی الارب ، ماده ٔ هَرق ). شهری به ساحل دریای بصره ، معرب ماهی رویان . (فیروزآبادی ). معرب است و اصل آن ماهی رویان است . (از المعرب جوالیقی ). رجوع به ماهی رویان شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی مهرقان مهرقان . [ م ُ رُ / م َ رَ / م ُ رَ ] (ع اِ) دریا یا جای که آب روان گردددر وی . (منتهی الارب ). ساحل البحر. (اقرب الموارد). مهرقان مهرقان . [ م َ رُ ] ۞ (اِخ ) یکی از قریه های ری . (از معجم البلدان ) (از الانساب سمعانی ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود