اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلکلی

نویسه گردانی: ʼALKLY
آلکلی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) الکلی . آنکه به بسیار آشامیدن مشروبهای الکل دار چون شراب و عرق و کنیاک و رم و سایر انواع آن معتاد است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
الکلی . [ اَ ک ُ ] (ص نسبی ) منسوب به الکل . || آنکه مشروبهای الکلی بسیار آشامد.
حب الکلی . [ ح َب ْ بُل ْ ک ُ لا ] (ع اِ مرکب ) ۞ صلوان . اُم ّکلب . خرنوب الخنزیر. اناغورس . ثمره ٔ اناغورس یعنی میوه ٔ خرنوب الخنزیر. صاحب تحف...
چراغ الکلی . [ چ َ / چ ِ غ ِ اَ ک ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ چراغی که بوسیله ٔ الکل روشن شود. چراغی که بجای روغن یا نفت در آن الکل ر...
لاک و الکلی . [ ک ُ اَ ک ُ ] (ص نسبی مرکب ) آنچه از در و پنجره و میز و صندلی و دیگر ادوات چوبی که با مایع مرکب از الکل تقلیبی و لاک رنگ ش...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.