اجازه ویرایش برای همه اعضا

غیرتی

نویسه گردانی: ḠYRTY
این واژه تازى (اربى) + ى (نسبت پارسى) است و برابر آن در پارسى مى شود : ستیهشنیک Setiheshnim (پهلوى: ستیهیشْنیک : غیرتمند ، متعصب ، مردانه ، گردنکش) ، سِتیهنده Setihandeh (پهلوى: سِتیهندَگ : غیور ، متعصب ، مردانه ، گردنکش) ، پِیْورز Peyvarz (پهلوى: پِیْورز
: متعصب ، غیرتمند ) و رشکین Rashkin (پارسى و پهلوى: غیور ، غیرتى ، غیرتمند)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
غیرتی . [ غ َ رَ ] (ص نسبی ) رشکین و غیور. غیرتمند. || آنکه دارای ناموس و نگهدار آبروو شرف باشد. (از ناظم الاطباء). رجوع به غیرت شود.
بی غیرتی . [ غ َ / غ ِ رَ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی غیرت . بی ناموسی . بی شرفی . بی حیایی . بی دردی . بی عاری . که رشگن نبود بر ناموس خود. ر...
غیرتی سمنانی . [ غ َ رَ ی ِ س ِ ] (اِخ ) شاعر قرن دهم هجری ، معاصر سام میرزا.وی به کرباس فروشی اشتغال داشت . این مطلع از اوست :ز سبزه گلرخ من...
غیرتی شیرازی . [ غ َ رَ ی ِ شی ] (اِخ ) صادقی کتابدار در مجمع الخواص آرد: غیرتی از بزرگان شیراز بود (در حدود قرن دهم هجری ) ۞ و در اقسام شع...
غیرتی کشمیری . [ غ َرَ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) محمد عاقل خان . شاعر عهد محمدشاه پادشاه دهلی . (از صبح گلشن ص 301). در همین کتاب اشعاری از وی آمده ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.