اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بقلم دادن

نویسه گردانی: BQLM DʼDN
بقلم دادن . [ ب ِ ق َ ل َ دَ ] (مص مرکب ) ۞ بقلم گرفتن . کنایه از نوشتن . (آنندراج ) :
دادسیم و زر خود نرگس شهلا بقلم
پیش چشم تو که غارتگر این بسیار است .

شفیع اثر (از آنندراج ).


و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 360 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
بقلم باز دادن . [ ب ِ ق َ ل َدَ ] (مص مرکب ) خط بطلان کشیدن برچیزی . (آنندراج ). محو کردن . || درکشیدن . (شرفنامه ٔ منیری ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.