گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زالة نویسه گردانی: ZʼL زالة. [ زال ْ ل َ ] ۞ (اِخ ) از شهرهای طرابلس (مغرب ادنی قدیم ) بوده است . رجوع به معجم الخریطة التاریخیة للممالک الاسلامیه ص 101 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی زعلة زعلة. [ زَ ل َ ] (ع ص ، اِ) آنکه در یک سال بچه دهد و در سال دوم نه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). که در یک سال بچه دهد و در سال دوم ندهد. ... ضالة ضالة. [ ل َ ] (ع اِ) یک بنه ٔ ضال باشد یعنی از کُنار دشتی . || سلاح هرچه باشد یا تیر خاصةً. ضالة ضالة. [ ضال ْ ل َ ] (ع ص ) شتر که بی شبان و صاحب در جای هلاک باشد. (منتهی الارب ). گمشده (مذکر و مؤنث در وی یکسانست ). (منتهی الارب ) (ده... ضاله باطل و در مقابل حق ذآلة ذآلة. [ ذُ ل َ ](ع اِ) گرگ . ذئب . ج ، ذئلان ، ذؤُلان . || (اِخ ) نام مردی است . و رجوع به ذوءاله و ذوءالة شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود