اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بارب

نویسه گردانی: BARB
بارب . (اِخ ) ۞ (سنت ) از معصومات نصاراست و دختر مشرکی از اهالی ازمید [ بعلبک ] بود، وی بکیش نصرانی درآمد، و با وجود اصرار و ابرام پدرش دست از این آئین نکشید ودر نتیجه ٔ این سماجت از دست پدر آنقدر کتک خورد تا مرد و در زمره ٔ شهدا درآمد. ذکران وی روز 4 کانون اول است . نصاری تصویر او را بر برجی نقش کرده حافظ و حامی توپچیانش میدانند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 : باربه ). رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بارب . (اِ) زراعتی را گویند که از آب رودخانه ، کاریز، غدیر و آبگیر حاصل شده باشد. (آنندراج ).
بارب . (اِخ ) چشمه ای است مشهور و وسیع در ماوراءالنهر. (آنندراج ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.