اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

منجو

نویسه گردانی: MNJW
منجو. [ م َ ] (اِ) عدس . (ناظم الاطباء). مرجو است که به عربی عدس گویند.(از لسان العجم شعوری ج 2 ورق 357 الف ) :
بادناک آمد نخود و هم فطیر
دجر و ماش و فول و منجو هم شعیر.

حکیم شیرازی (از لسان العجم ایضاً).


|| انبه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).رجوع به انبه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
منجو. [ م َ ج ُوو ] (ع ص ) بریده . (منتهی الارب ). بریده و قطع شده . (ناظم الاطباء). || رهیده . (منتهی الارب ). رهیده . رسته شده . (از ناظم الا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.