روف
نویسه گردانی:
RWF
در زبان گیلکی مرکزی : زنبور زرد یا زنبور زرد اجتماعی نوعی زنبور وحشی است . زنبور بزرگ
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
روف . [ رَ ] (ع مص ) آرمیدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). سکون و از رأفة نیست . (از اقرب الموارد) ۞ . || بخشودن . || مهربانی ...
روف . (اِ) به زبان سمرقندی اسفرزه وبزر قطونا. (ناظم الاطباء). به زبان سغدی سمرقندی بذر قطونا، و آن تخمی است معروف . (برهان ) (آنندراج ) (ل...
مایکل روف(Michael Roaf) باستانشناس بریتانیایی است که تخصص ویژه اش ایرانشناسی و آشور شناسی است و باستانشناسی آسیای غربی را در کالج دانشگاهی لندن تحصیل...
در لهجه پارسی غور جاری پزرگ که گارگران شهرداری به آن جاده را جارو کنند جاروی که با آن استاده زمین جارو کرده شود