اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روسپید

نویسه گردانی: RWSPYD
روسپید. [ س ِ ] (ص مرکب ) کسی که سرافراز باشد بخوبی کاری که کرده است . روسفید :
شبی دارم سیاه از صبح نومید
درین شب روسپیدم کن چو خورشید.

نظامی .


دو پروانه بینم درین طرفگاه
یکی روسپید است و دیگر سیاه .

نظامی .


تا نفکندند نرست آن امید
تا نشکستند نشد روسپید.

نظامی .


قدم بتربت عاشق ز ساق سیمین نه
که روسپید بروز حساب برخیزد.

؟ (از آنندراج ).


|| این لفظ را بر زنان بدکاره بر سبیل طعن اطلاق کنند که : ای روسپید، یعنی روسیاه و به این معنی روسپی مخفف آن است . (آنندراج ). و رجوع به روسپی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.