مانگ . (اِ) به معنی ماه باشد که قمر است . (برهان ). ماه را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). به معنی ماه است . (انجمن آرا) (آنندراج ). مانک .ماه . (ناظم الاطباء). از اوستا، «مونغ»
۞ . این کلمه در بعضی لهجه های ایرانی باقی مانده ؛ کردی ، «مانگ »
۞ «منگ »
۞ «مهنگ »
۞ (ماه ). در طبری نیز «مانگ »
۞ . (حاشیه ٔ برهان چ معین )
: به گرمی بدیشان یکی
۞ بانگ زد
کز آن بانگ تب لرزه بر مانگ زد.
عنصری (از انجمن آرا).
نتابد پیش مهر روی او مانگ
که از شش دانگ حسن اوست یک دانگ .
؟.
مه آتش پرستی ته دیم ور قدیمه
بهاره ، بهشته ، مهر و مانگه ، نه دیمه
۞ .
رضا قلیخان هدایت (انجمن آرا ذیل دیم ).
وی مانگ قسم یه چنی برزه
ماچ دوس کردن و ترس و لرزه
۞ .
(ترانه ٔ کردی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| به معنی آفتاب هم به نظر آمده است و به معنی اول اصح است . (برهان ). خورشید. (ناظم الاطباء).