اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نسح

نویسه گردانی: NSḤ
نسح . [ ن َ س َ ] ۞ (ع مص ) آزمند گشتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). طمع کردن . (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد). || چشم داشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چشم داشت داشتن . (از ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۵ ثانیه
نسح . [ ن َ ] (ع اِ) ریزه و شکسته ٔ پوست خرما و غلاف خرما و مانند آن که در تک خنور ماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از معجم متن اللغة) (ناظم...
نصح . [ ن َ ] (ع مص ) جامه دوختن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). نُصح . (متن اللغة). || صافی شدن . (از الم...
نصح .[ ن ُ ] (ع مص ) نصیحت کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). پند دادن . (آنندراج )...
نصح . [ ن ُ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ نصاح به معنی خیط و رشته و سلک . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
نصح . [ ن ُص ْ ص َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناصح به معنی نصیحت کننده . (آنندراج ). رجوع به ناصح شود.
نصة. [ ن َص ْ ص َ ] (ع اِ) گنجشگ ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عصفورة. (متن اللغة) (اقرب الموارد).
نصة. [ ن ُص ْ ص َ ] (ع اِ) توک موی ۞ یا موی که از پیش بر روی زن افتد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). آن قسمت ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.