گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تاتا نویسه گردانی: TATA تاتا. (اِ) نوعی سوسمار. حربا. بوقلمون خامالاون ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی تاتا تاتا. (اِ) گرفتگی و لکنت زبان را گویند. (برهان ) (انجمن آرا). گرفتن زبان باشد در سخن گفتن و آنرا به تازی لکنت خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). آ... تأتاء تأتاء.[ ت َءْ ] (ع ص ) (از ثلاثی مجرد ت َءَءَ) آنکه زبانش در «تا» آویزد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه زبانش در «تاء» لکنت داشته با... تاتا کردن تاتا کردن . [ک َ دَ ] (مص مرکب ) در زبان شیرخوارگان ، راه رفتن . تعتع تعتع. [ ت َ ت َ ] (ع مص ) سخن فاناک گوینده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ): تعتع فی الکلام ؛ تردد فیه من عی . (منتهی الارب ). تردد ... تعتع تعتع. [ ت ُ ت ُ ] (اِ فعل ) امر است به فروتنی کردن . (منتهی الارب ). طأطاء طأطاء. [ طَءْ طَءْ ] (ع ص ، اِ) جای پست که بپوشد درآینده را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زمین نشیب . (مهذب الاسماء). زمین پست . (صراح ). زمین... طعطع طعطع. [ طَ طَ ](ع ص ) زمین هموار و پست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود