یکاو
نویسه گردانی:
YKAW
یَکَاو° : به معنی هیچ نمانده همگی از بَین رفته ، یا گروهی یا قوم کشته شده باشند از اثری بیماری مرده باشند به معنی نسل کشی . و منطقه ایکه حالی از سکنه شده باشد لهجه پارسی غور دستور زبان . کاربرد سخن برای زنده جان بر اثری فاجعه تبعی گذشته ، یکاو شدند آینده،
یکاو میشوند کاربرد سخن برای زنده جان بر اثر حادثه غیر تبعی مثل جنگ یا بمباران و غیره گذشته، یکاو کردند . مثل حکومت عثمانی اقوام ارمنی را یکاو کردند. آینده ، یکاو میکنند . مثل اردوغان مردم کرد را در دیاربکر یکاو میکند کاربرد سخن برای کشور منطقه یا شهر و
روستا و خانه، گذشته ، یکاو شده . مثل تخت جمشید یکاو شده آینده ، یکاو میشود مثل اگر میان ایران اسرائیل جنگ اتفاق بیفتد تلآویو یکاو میشود
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.